پیشترها
ای مهر آشنا
در سرخی شفق
اشک تو می نشست
بر بوم برگ
نقش شمیم تو می نشست
اما دریغ و درد
خورشید بی نشان
در سردی خزان
نام تو مرده است
تنهایی تو را
این روزها غروب هم از یاد برده است...
اللهم عجل لولیک الفرج