خدایا کجایی؟

سلام امروز چهارشنبه است و من از شنبه که از دانشکاه اومدم از خونه بیرون نرفتم دارم مثلا برای امتحان معارف می خونم اما اعصابم خیلی خورده به دلیل یه جیزهایی که فقط خدا می دونه. و نمی تونم به کسی بگم. خدایا خدایا واقعا می دونی اکه می دونی و می تونی و خیرخواهی پس چرا کمکم نمی کنی. روز عرفه یه کم خوب بود ولی احتیاج بیشتری دارم احساس می کنم از خدا فاصله گرفتم و همش شبهه و شک میاد سراغم. قبلا اینطوری نبودم خدایا ایمانم خیلی ضعیفه می ترسم یه وقت به جایی برسم که ناشکری کنم و دست از نمازام هم بردارم. می تونم از لحاظ تئوری خودمو قانع کنم حتی بچه های کلاسو قانع کنم اما خودم درگیرم و عملا کم آوردم. به این نتیجه رسیدم که ما آدما واقعا خدا رو نمیشناسیم و هر کس بر اساس روحیات و احساسات خودش یه خدایی تو ذهنش درست کرده و اونو می پرسته و از اون کمک می خواد.واقعا همینطوره طرز تصور شما از خدا چیه؟ همش خدا رو با خودمون مقایسه می کنیم بعد می گیم پس چرا اینطوری میشه و اونطوری نمیشه.